آب و آتش

نیش و نوش

آب و آتش

نیش و نوش

کیم جونگ ایل قهرمان یه فصلو اینجا بمان


همه دعا میکنن اینم مثل اون بمیره و سقط شه

من هی میگم خدا نکنه،کی تو سرما حال داره بره شمال؟

ولی خدایی چاده چالوس زمستون هم صفا داره

خر فهم


مردیکه دست تکون میده و میگه عیدتون مبارک!!!!

لبخند میزنم و میگم در پناه یزدان پاک

یعنی فهمید؟

کعبه همین جاست...بیایئــــــــد

عبادتی که بازدارنده از گناه نباشه.....

یاد کردن خدا وقتی شرم از انجام گناه رو همراه نداشته باشه....

انفاقی که طمع رو از بین نبره....

سجده ایی که تکبر و کم نکنه....!!!!

همون قضیه کلاغ اس که نوک به زمین میزد دیگه

هیشکیو واسه نوک زدن نه بهشت میبرن نه واسه نزدنش جهنم

زندگیتو بکن قربونت برم

عواقبهم

یه روز برف میاد و سه روزه که داره چیک چیک میچکه از درخت و پشت بوم وناودوون و ....

خیلی از کارامون مثل باریدن همین برفه

بعضی وقتا تا آخر عمر چیک چیک میکنه

کار شرع کار درهم و دینار نیست

شاید شاید

300میلیون جریمه و یک فصل محرومیت برای رضایی احمق

و

برای "جعفر پناهی" شش سال حبس تعزیری و 20 سال محرومیت از ساختن فیلم، نوشتن هر نوع فیلمنامه و مسافرت به خارج از کشور....

به اضافه زندانی و شکنجه ایی که قبل شده بود

اینجا مملکتیه که ...یه مالی جلوی چشم میلیونها نفر قابل گذشت تره تا نشون دادن واقعیتهای جامعه

اینجا مملکیته که فک کردیم قایم کردن درمون ماجراس،نگفتن یعنی نبودن

اینجا مملکتیه که کبک بودن خیلی هم بد نیست.

فقط شاید همیشه برفی نباشه که سرمونو بکنیم توش

ایکاش همیشه از بازی محرومت میکردن

میان ماه من تا ماه گردون......

یه امتی میگن:

هل ناصر من ینصرونی!!!


بعضی ها هم میگن:

هر کی خربزه میخوره پای لرزشم میشینه!


و اینگونه بود که هر کسی مسئول اعمال خودش شد و نشد ما نفهمیدم آخرش

از هر دو جهان آزادم

ایکاش  به جای این همه سفارش که موقع سفر میگی بهم

میشد یه دقه آروم باشی و من فقط نگاهت کنم

یه دل سیرررررررر

رگ گردن؟

تا حالا وصیت نامه نوشتید؟

کسی چه میدونه شاید بعدا یه واحد هم دادن برو بچ وصیت نامه ما رو پاس کنن

پس با دقت بنویسش

چیک

قبلنا عکسامون شبیه تبلیغ خمیر دندون بود

الان عکس آ شبیه be for تبلیغ بوتاکس شده

کرم ابریشم

ایکاش ترس فقط از تاریکی بود،

اونوقت از خدا میخواستم شبیه کرم شب تاب خلقت کنه

اینکه نیازمند تایید دیگران نباشی خیلی بیشتر شجاعت میخواد


علی بابا و چهل دزد


همچین میگن حرم امن الهی آدم فک میکنه سه طبقه بالاتر از بهشت!!!!


خبرگزاری فارس: حراست ستاد مکه مکرمه اعلام کرد: از آغاز عملیات حج امسال تا امروز 19 فقره سرقت شامل 23 هزار و 650 دلار، 7 میلیون و 120 هزار تومان و یک‌هزار و 90 ریال سعودی در مکه مکرمه از زائران بیت‌الله‌الحرام صورت گرفته است.


حالا حجاج باید بخونن از بچه ها کی دزده؟

کی به نظرتون میگه:من من کله گنده

بالشت پَرررررر


خانم همستر خریده،شوهرش برگشته میگه از وقتی همستر خریدی به من بی توجه شدی!!!!!!!

یعنی نیم ساعت تمام داشتم نگاشون میکردم

میگم باز برو شکر کن نگفته با همسترت رابطه داری

شما فقط قاتلووووووو

ببخشید یه توضیح:

تو قرن هفتم میلادی اعراب به ایران حمله کردن،قتل و غارت و ویرونی هم نتیجه اش بود و البته اسلام!!!

حالا ببخشید یه سوال:

اون عده از سربازای اعراب که تو جریان قتل و تجاوز زنها و بچه ها ،وغارتها(شما بخونید جهاد)کشته شدن میرن بهشت؟


ضمانت اجرایی

مردونگی فقط محتویات شلوارت نیست که موقع دعوا بکنیش تو دهن این و اون

چیزای دیگه هم هست،استفاده کن

که تاج کیانی کند آرزو


دوهزار و خورده ایی سال پیش تخت جمشید ساختن،یه نفر درحال جنگ و دعوا و سلاح به دست نیست.

اونوقت تو تهران راه میری نصف نقاشیای دیواری عکس جنگ و بمب و تانک!!!

یعنی اگه توحش شاخ و دم داشت اینجا از آفریقا متنوع تر میشد


باشد که رستگار شوی


خدایا گاهی به خر فهم کردن بیشتر از به بینش رسوندن نیاز داریم.

مسئولین ما را خر فهم و آشنا به لغت استعفا بگردان



تا نباشد چیزکی

تی وی داره اذان پخش میکنه و قرآن؛دارم نگاه میکنم با دقت فراوان

میاد تی وی رو خاموش میکنه و میگه لازم نکرده ببینی

باز دنبال سوتی میگردی؟!!!!

نمیذارن آدم دو دقیقه معنوی بشه

لباس نامرئی پادشاه

هیچ وقت برای ورود به جمعی دستمال دستت نگیر

چون اگه چیزی وجود داشت قبلا لیسش میزدن،نیاز به دستمال تو  نبود


روز پادشه خوبان

گفتم غم تو دارم،گفتا غمت سر آید            گفتم که ماه من شو،گفتا اگر بر آید

گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز               گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم                گفتا که شب روست او از راه دیگر آید

گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد          گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید

گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد          گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید

گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت       گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید

گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد           گفتا مگوی با کس تا وقت آن در آید

گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد    گفتا خموش حافظ کین قصه هم سر آید

.........................................................................................

شما یادتون نمیاد اون وقتا عشاق محترم واسه هم غزل حافظ میخوندن،نه ساسی مانکن!!!

مامان اوشین


این دخترایی که موهاشونو با یه گیره اندازه بالشت مینبدن، فک میکنن خوشگل میشن؟

والله مونده بودم تو قیافه ش

گفتم این یه آدمه که یه سر بهش وصل کردن؟یا یه سر که یه آدم ازش آویزیونه؟!!!!


....اگر چه با استخوان خویش

تی وی داره قرآن پخش میکنه،آیه هایی که بهشتو توصیف میکنه

طبیعتو ایران خودمونو نشون میده،از توصیف آیات بهشت قشنگتره

خدایا بدو بدو یه وعده ی دیگه بده

پسری قالب پنیری دید


میگم به جا اینکه اول بری سراغ پنیر بگو چه سری چه دمی عجب پایی.....

اندازه روباه هم نیستی یعنی؟

مرد مسلمون از این درد اگه بمیره رواس

اندر احوالات سفر به قزوین


از سفر به قزوین همین بس که من سالمم

از شوق و شعف چیز دیگه ایی نه به ذهنم میرسه نه دوس دارم در مورد چیزای دیگه حرف بزنم.

.

.

.

.

.

ادامه دار خواهد بود یحتمل

بیخ ریش.....


پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت....

حالا نمیدونم چرا فک میکنن من میخوام با ریاضت و این جنگولک بازی آ دوباره بخرمش



جون مادرت برقص

یه سنیدرلا هم نداریم،

پنجشنبه باهام بیاد مهمونی و برقصه،

12 شب هم شد سحرش باطل بشه،ببرمش خونه اش ور دل مامان جونش


دلسوز تر از مادر


یارو رفته جلوی همه دنیا حرف زده،همه هم براش کف زدن،با اس را ئیل هم دست داده

بعـــــــــــــــــــد

ما اینجا براش همایشِ از بحر تا نهر گرفتیم!!!

یکی نیست بگه آقا تو برو بحر خودتو بچسب که نابودش کردی،نمیخواد نگران شلوار همسایت باشی!!

الف لام ای کاش نون

 

میدونستید اولین مینی مال نویس خدا بود؟ 

البته اونم مثل ماها همچین چیز مهمی نمیگفته:الف لام میم!!!! 

خواستم بگم اونکه خدا بوده اینو گفته،پس از من توقع نداشته باشید. 

.......................................................................................................... 

من اینجا مهمانم،با منت راهم دادن،ازم دعوت کردن. 

برای اسمم خواستم چیزی که از قبل بوده رو انتخاب کنم،همچین ابهت هم داره،جوگیر شدم،خوشم اومد،در مورد جنسیت،دوتا گزینه بیشتر نداشت متاسفانه اگه نه حتما گزینه انتخابی همیشگی خودم:نامرد رو استفاده میکردم،اینایی که هست و شما میبیند همش یه نویسنده اس،ارتباط ده تا انگشت با کیبورد......بماند این حرفا،گفتم فردا پس فردا با هم آشنا در اومدیم نگید فلان فلان، 

حرفایی که من میزنم کاملا از خورشید خانم مستقله،هیچ دخلی تو نظرات هم نداریم، 

دوتا آدم هستیم با نظرات و روحیات کاملا متفاوت،خدا رو شکر در نهایت گرونی قبر هنوز جدا جدا دفنمون میکنن،این از مسئولیت حرفام که نگفته قبولش کردم. 

روزی یه خط نوشتن این همه حرف نداشت،میدونم،فقط به احترام صاحبخونه خواستم بعضی چیزا رو بگم.