گفتم غم تو دارم،گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو،گفتا اگر بر آید
گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که شب روست او از راه دیگر آید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد گفتا مگوی با کس تا وقت آن در آید
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد گفتا خموش حافظ کین قصه هم سر آید
.........................................................................................
شما یادتون نمیاد اون وقتا عشاق محترم واسه هم غزل حافظ میخوندن،نه ساسی مانکن!!!
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
حافظ، از افتخارات شعر و ادب و جامعه پارسی و ایرانی است. او ده ها جلد مثنوی و دیوان و قصاید ندارد! او صدها هزار بیت غزل و شعر ندارد! حافظ تنها یک دیوان غزل دارد. غزل هایی زیبا، زمینی و ماندگار!
راست میگی....
سخن به جاییست.