از همینجا به همه خانمایی که تو انتحاریترین حرکت زندگیشون،این یه ماه مونده به عید رو دست به ابروهاشون نمیزنن
سلام میکنم
ومیگم از اینکه یه ماه شبیه این خواهر عرزشی های ترشیده میشید خیلی حال میکنم
نمیدونم اینو خونده بودید یا نه؟
اون روز تنها چیزی که برام مهم بود و بهش اشاره کردم این بود دروغ نگم،نه اینکه من آدم صادقی هستم،عمرا ولی خب مهمون بودن حرمت صاحبخونه رو هم دنبال داره
امروزم به نظرم چیزی خاصی نیست جز همون ده تا انگشت که شما با یه اسم دیگه میخونیدش
که اگه مثل من پست بخونید احتمالا تا مدتها متوجه نخواهید شد اسم نویسنده عوض شده.
اول در موردت پستت بگم
از قلمت خوشم میاد چون زاویه ی دیدت متفاوته...
در مورد ادامه ی مطلب هم
اولا که شما خودت صاحب خونه ای من فقط استارت زدم. بی تعارف وجود ماهی به اینجا رنگ و لعاب دیگه ای داده...خوشحالم همراهیمون می کنی.
نکته ی دوم هم در مورد شفافیت قضیه س...ما سربلندیم چون کسی رو سر کار نذاشتیم...اگه کسی سوال کرد " شیر کیه؟ " نپیچوندیم...بیست سوالی مطرح نکردیم. برای کارمون دلایلی داشتیم که به مرور زمان کمرنگ و بی اهمیت شد...حتی دلایل اخلاقی مثل تبلیغ نکردن بلاگ و اینا هم دخیل بود که توضیح دادنش برای مخاطب لزومی نداره...به هر حال چه شیر باشی چه ماهی تنگ بلور دوست داشتنی هستی و برامون عزیزی...
واقعا خجالت کشیدم از این همه تعریف،برای اسم خیلی توضیح هست که بدم ولی همش یه جورایی میشه که بگم من خیلی باحالم و عقل کل و اینا،به هر حال....این هم از عمر شبی بود که....
اکثرن هم شکل کیوی میشن!!
به اینا میگی جوجه اردک زشت به اونایی که تومحرم و صفر دست به ابروهاشون نمیزنن چی میگی اونوخ؟چون باحالی و عقل کل یه عنوان بده و خانواده ای رو از نگرانی دربیار:دی
خانم مناسبتی سفارش میدی گرون آ بگم بعدا دبه نکنی