آب و آتش

نیش و نوش

آب و آتش

نیش و نوش

نتوان از تو برای دل همسایه گذشتن


کشتن شمع چه حاجت بود از بیم رقیبان


با اون تق تقی که کفشای تو، توی راه پله داشت همه فهمیدن.......

نظرات 2 + ارسال نظر
نونوچه جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:08 ق.ظ http://nonoche.blogsky.com

وبت بانمکه ناناسی

بچه ها این به من گفت ناناسی!!!!!!!!!!!هورااااااا

میرزا دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:26 ب.ظ

قشنگ بود!

به به ستاره سهیل،شما میگی قشنگ بود حتی تواضع هم اجازه نمیده که بگم نه...حتما قشنگ بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد