یه وقتایی هست که آدم دستش میره طرف تلفن، که اون زنگی رو که گوشه ی سرش هست رو بزنه....
بعد آدم از صدای خودش خجالت می کشه... می ترسه....
بعد دوباره اون زنگه میره میشینه سر جاش، توی سر آدم.
مشکوک میزنی آ،بیا تعریف کن ببینم
به سلامتی اونایی که یه زنگی گوشه ی سرشون دارن!به سلامتی خجالت و ترس اون آدما!
مشکوک میزنی آ،بیا تعریف کن ببینم
به سلامتی اونایی که یه زنگی گوشه ی سرشون دارن!
به سلامتی خجالت و ترس اون آدما!