آب و آتش

نیش و نوش

آب و آتش

نیش و نوش

دست افشان ...

روزی که این شعر به خاطرم اومد، هی منتظر بودم که یه مناسبتی بشه که در وصف حال خودم بخونمش

"یار ما چون گیرد آغاز سماع ؛ قدسیان در عرش دست افشان کنند"



الان مدتها از اون روز گذشته....دیدم ممکنه حالا حالاها یار ما نگیرد آغاز سماع ... گفتم بنویسمش شاید به کار کسی اومد!

نظرات 5 + ارسال نظر
خورشید یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

جناب میرزا خان خیلی خوش آمدین
قدم رنجه فرمودین
مشعوف شدیم!
لطف عالی مستدام!

میرزا یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ب.ظ

سلام علیکم

چه خوبه ک خودمون برا خودمون کامنت میذاریم!!

خورشید سایه نداره، وگرنه الان باید میگفتم سایه تون کم نشه!!

شیر یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:35 ب.ظ http://www.aboatash.blogsky.com/

به به جمعتون که جمعه،مخلص شازده،رسیدن بخیر میرزا،به امید روزای بهتر

میرزا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ق.ظ

سپاسگزارم ای شیر غرّان!

از همکاری با شما خوشوقتم!

شیر دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:17 ب.ظ http://www.aboatash.blogsky.com/

قربونت،ولی من میو میو هم نمیکنم چه برسه به غرش،الکی جو نده جون داداش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد