تو با عرعر و زِر زِر
آب دماغ و فین ممتد
چشم پُفالو
گونه ی سرخ
به خدا نزدیک شوووو
من با زل زدن به چشمان معشوقم...
گذر زمان پوستِ آدمی زاد را چغر می کند!
دیگر هیچ خنجری تا دسته، کمر را خم نمی کند!
راستی دل های حریری چه شدند؟!؟
تو با بچه های بهزیستی سپری ساختی تا به به چه چهت کنند
و
من هر وقت بچه های بهزیستی را می بینم از خودم و ناشکری های مکررم بیزار می شوم!
پی تقدیم نوشت: تقدیم به کسی که ژست هایش تهوع آور بود!
اون همه چشمه شیر و عسل و حوری و قوری و.....
اندازه یه تخت زیر سایه یه درخت با آبگوشت و ترشی و دوغ جذابیت و لذت نداره
حالا فهمیدم چرا ایمان نیاوردم
میگم: از تهران خوشم میاد چون همه جنب و جوش دارن
میگه: از تهران بدم میاد چون همه در حال سگ دو زدنن!
پی نوشت: عنوان از فرمایشات پدرمان است! قسمت اول منم قسمت دوم دَدی ام!
تو تبلیغ تی وی یه بچه معتاد به نتو نشون میده که ساعت3:30 صبح پای نت خوابش برده و خواب میبینه و ......
خواستم بگم ما هیچ وقت پا نت خوابمون نمیبره،5که شد خودمون لپ تاپو خاموش میکنیم و میریم لالا
قدیما دوست داشتم سوار سانتافه بشم و به مشکلاتم فکر کنم!
الان دوست دارم نهایت سوار پراید بشم و همش نیشم باز باشه!
خیاطی محله های بالا:
مزون اُفلیا،
با بهترین سنگ دوزیهای فرانسوی
خیاطی محله ما:
خیاط خانه گلابتون
تعمیرات و رفو پذیرفته میشود
تزریقات در منزل و سوراخ کردن گوش