عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با کُشتی تختی بزرگ شود.
..................
ورزش انگلیسی و اتحاد؟
۱- الهی خدا خفه ت نکنه (بکنه)!
۲- موش بخوردت از بس که نازی!
۳- الهی خدا به کمرت بزنه!
برگردان مضاعف:
۱- دعا میکنم خداوند موجب خفگی تو نشود (بشود)!
۲- به امید اینکه موش تو را بخورد، چون تو بسیار نازنین و دوست داشتنی هستی!
۳- دعا می کنم خداوند ضربه ای به کمر تو وارد کند!
مهرم حلال، جونم آزاد.
برگردان مضاعف:
من مبلغی را که قرار بود تو به من ببخشی تا بین ما مهر و محبت ایجاد شود از تو نمیگیرم، و تو هم در عوض، جانم را از من نگیر و بگذار جانم آزاد باشد.
مدتی ست توجهم به این موضوع جلب شده که وقتی قصد میکنی بعضی از جملات، مفاهیم و عبارتها را برای کسی که زبان شما را نمیفهمد، به زبان دیگری (مثل انگلیسی) ترجمه کنی، تازه متوجه بار معنایی و پیغامشون به شنونده میشی... حالا اگر همون جمله ها رو دوباره به فارسی ترجمه کنی، شاید بتونی از زاویه ی دیگه ای به پیغامشون نگاه کنی...
شاید علتش این باشه که شخصیت ما در زبان دوم ما، هنوز کودک تر از زبان مادریمون هست.. و ما به دلیل محدودتر بودن دامنه ی لغات ناچاریم از بیان ساده تری استفاده کنیم.
دنیا رو چه دیدی؟! شاید یک روز این کار تبدیل به روشی برای "رجوع به کودک درون" یا "جلوگیری از بازی با کلمات" شد!!
شاید همین حالا هم باشه و من نمیدونم!
فارغ از این مطالب، پیشنهاد میکنم شما هم این کار رو امتحان کنید.
از این پس، سعی میکنم، نمونه هایی از این برگردان مضاعف رو اینجا بنویسم. شاید بعضی از اونها جنبه ی شوخی به خودش بگیره و شاید جدّی باشه... در آینده مشخص خواهد شد.
با تشکر!